حسناحسنا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
ارشاارشا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

فندق کوچولوهای خونه ی ما

یک روز در مهد

حسنا تا این لحظه 2 سال و 3 ماه و 19 روز سن دارد. عزیز مامان خیلی کم میرسم برات بنویسم اینقدر دلم میخواد از شیرین زبونیهات از کلمات قشنگت بنویسم ولی وقت نمیکنم.از دعا کردنهات و چیزهایی که از خدا میخوای.هر وقت یه چیز میخوای سرت رو بالا میگیری هر دودستتم بالاتر از سرت ومیگی خدا ....(البته همچنان داداشی میخوای از خدا هر چند چند وقته دیگه میگی خدا داداشی آبجی به من بده)هر وقتم دلتنگ زرزر میشی باز میگی خدا زرزر میخوام الهی دورت بگردم حسنا مامانی فرهنگ لغتی داری برای خودت جوری که ماها هم دیگه از کلمات تو استفاده میکنیم .وقتی میخوای بگی اینجوری ،میگی اینجوشی خاله معی که عاشق اینجوشی گفتنته. به پ...
18 ارديبهشت 1393

سفر 2 روزمون

حسنا تا این لحظه 2 سال و 3 ماه و 8 روز و 12 ساعت و 13 دقیقه و55 ثانیه سن دارد. بابایی چند وقت بود تصمیم داشت بره تهران چون یه سری خرید داشت و دوست داشت ما هم همراهیش کنیم.مامانی چون از اینکه نکنه شما تو راه و حتی تهران اذیت کنی واذیت بشی دلش نبود ولی دایی جان اصرار میکرد که بیایید دلتنگتونم البته ما هم واقعا دلمون براشون تنگ شده بود شما که هر روز اگه 20 بار یاد ماهان نکنی روزت تموم نمیشه قربون دختر مهربونم. جمعه 29 فروردین یهو 5 عصر تصمیم گرفتیم بیوفتیم راه تا وسایلمون رو جمع کردیم 7 شب شد و راه افتادیم.ساعت 12و نیم 1 بود که رسیدیم خونه دایی جان . خدارو شکر تو راه بیشترش رو خواب بودی و دختر خانمی.هر وقتم بیدار ب...
10 ارديبهشت 1393

13 بدر 93

حسنا تا این 2 سال و 3 ماه و 7 روز و 0 ساعت و 30 دقیقه و 15 ثانیه سن دارد.   وارد شدنت به 27 ماهگی مبارک گل خوشگل و نازم   امسال 13 بدر هم مثل چند سال اخیر باغ عمو مجید بودیم ولی امسال ماشالا جمعیتمون نزدیکای 60 نفر بود و شما هم از اینجور شلوغی ها بیزارررررررررررررر. خیلی متاسفانه مامان رو اذیت کردی همش میگفتی بغل بغل ...مامان من رو بغل تُن.پیش هیچکسم نمیرفتی مگه بهت گوشی یا تبلت میدادن. آتنا دختر دختر عمو فاطمه بابایی رو خیلی دوست داری حتی فیلمهای پارسالت تو باغم که با اون هستی رو زیاد دوست داشتی ببینی.امسال عیدم که هی میدیدش بهش میگفتی دوست من.دائم میگفتی دوست من بیا خونه ما...دوستم بیا...
8 ارديبهشت 1393
1